חיפוש מתקדם
بیش بهار, زینب
نشر علی

آن قدر به همه چیز فکر کردم که سرم به دوران افتاد. قلبم سنگینی می کرد. چشمان خسته و خواب آلودم پذیرای خواب نمی شد و می سوخت. به خاطرات خوش گذشته برگشتم. به سروش فکر کردم و به روزهای شادم. به خودم، مانی، سروش و زندگی مشترکی که داشتیم. به روزهایی که احساس می کردم به سروش علاقمندم و دلم می خواست او هم به من علاقه داشته باشد. به روزی که جلوی در آموزشگاه دیدمش. به اینکه چقدر غافلگیر شدم. یاد همه ی خاطرات خوش گذشته حالم را بهتر کرد. آرامم کرد و خوابیدم.

سوگند
قهوه ترک
حباب
ضربان تنهایی
פרסית BIS

آن قدر به همه چیز فکر کردم که سرم به دوران افتاد. قلبم سنگینی می کرد. چشمان خسته و خواب آلودم پذیرای خواب نمی شد و می سوخت. به خاطرات خوش گذشته برگشتم. به سروش فکر کردم و به روزهای شادم. به خودم، مانی، سروش و زندگی مشترکی که داشتیم. به روزهایی که احساس می کردم به سروش علاقمندم و دلم می خواست او هم به من علاقه داشته باشد. به روزی که جلوی در آموزشگاه دیدمش. به اینکه چقدر غافلگیر شدم. یاد همه ی خاطرات خوش گذشته حالم را بهتر کرد. آرامم کرد و خوابیدم.

خاطرات و یاداشتهای فریدون جم
ממוין
خواب زمستانی
ספורת
خاطرات نیم قرن روزنامه نگاری
ממוין
نیروی بیکران و خواب آرام
ממוין
خواب و بیدار
ספורת
گل گشت خاطرات
ספורת
خاطرات بارانی
ספורת
خاطرات حاخام یدیدیا شوفط
ממוין
پیاده تا افق
ממוין
یوسف کهن گزارش و خاطرات
ממוין
یار قدیمی
ספורת
سوگند
ספורת
قهوه ترک
ספורת
حباب
ספורת
پابرهنگی های تبارم
ספורת
اگر نرفته بودی
ספורת
سونای زعفرانیه
ספורת
فرهنگ خواب
ממוין
مست مستم ساقیا
ספורת
رخدادهای 100 سال گذشته
ממוין