ردْمان زندگی دختری به نام گلسا را روایت میکند که تصمیم به ازدواجی خودسرانه گرفته است. حال بعد از گذشت چند سال تبعات این انتخاب اشتباه به گردن او افتاده است. ورود بعضی آدمها به زندگیاش او را برای جنگیدن و تلاش برای ساختن یک زندگی آرام ترغیب میکند. در این میان گلسا با حس به اشتباه بودنِ علاقهای که ریشه در قلبش دوانده، وجود آدمی که درمان دردهایش شده بود را از خود میرهاند. قلب بیقرار او در میان تمنای دل و تقلای منطق، سرگردان میچرخد. گلسا ناگریز به تصمیم، او را هم میخواهد و هم نه!
ردْمان زندگی دختری به نام گلسا را روایت میکند که تصمیم به ازدواجی خودسرانه گرفته است. حال بعد از گذشت چند سال تبعات این انتخاب اشتباه به گردن او افتاده است. ورود بعضی آدمها به زندگیاش او را برای جنگیدن و تلاش برای ساختن یک زندگی آرام ترغیب میکند. در این میان گلسا با حس به اشتباه بودنِ علاقهای که ریشه در قلبش دوانده، وجود آدمی که درمان دردهایش شده بود را از خود میرهاند. قلب بیقرار او در میان تمنای دل و تقلای منطق، سرگردان میچرخد. گلسا ناگریز به تصمیم، او را هم میخواهد و هم نه!