חיפוש מתקדם
شاهوردی, مهوش
پرسمان

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «گاهی آدم توی گذشته اش گیر می‌کند. مثل یک کشتی پنچر شده، یا همان به گل نشسته! گذشته ی لعنتی که موج خاطراتش وجودت را، قلبت را، ذهن ت را، و اصلاً بنیادت را، وحشیانه در هم می کوبد. تویی و یک گذشته ی خیالی. و امان از مرورش که اعصابت را درگیر می‌کند. گذشته را قاب کردن و به دیوار ذهن کوبیدن، کار خطرناکی ست. اما مرورش انگاری نئشگی خاصی دارد. لامصب تله‌ی ناجوری ست! …»

این رمان، که اثر پنجم این نویسنده جوان است، موضوعی روانشناسانه و عاشقانه دارد، که با سبک و سیاقی جدید روایت می‌شود. تمام حوادث و اتفاقات داستان، از زبان خود شخصیت‌ها، و زاویه‌ی دید اول شخص بیان می‌شود.

در این رمان هر کدام از کاراکترها سعی دارند، موضوع مورد بحث داستان را باتوجه به چشم انداز و دیدگاه خودشان، روایت کنند. میس کال پایانی غیر منتظره و غافلگیر کننده دارد، و علت انتخاب نام میس کال، برای این رمان نیز به همین پایان غافلگیر کننده اش ارتباط دارد.

بنا به گفته‌ی نویسنده میس کال، در طی مذاکراتی که با یک انتشارات خارجی داشته، این رمان در حال حاضر، در حال گذراندن مراحل ترجمه از فارسی به انگلیسی است.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

«گاهی آدم توی گذشته اش گیر می‌کند. مثل یک کشتی پنچر شده، یا همان به گل نشسته!
گذشته ی لعنتی که موج خاطراتش وجودت را، قلبت را، ذهن ت را، و اصلاً بنیادت را، وحشیانه در هم می کوبد. تویی و یک گذشته ی خیالی. و امان از مرورش که اعصابت را درگیر می‌کند.
گذشته را قاب کردن و به دیوار ذهن کوبیدن، کار خطرناکی ست. اما مرورش انگاری نئشگی خاصی دارد.
لامصب تله‌ی ناجوری ست! …»

لیورا
بیوه کشی
میس کال
SHA פרסית

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «گاهی آدم توی گذشته اش گیر می‌کند. مثل یک کشتی پنچر شده، یا همان به گل نشسته! گذشته ی لعنتی که موج خاطراتش وجودت را، قلبت را، ذهن ت را، و اصلاً بنیادت را، وحشیانه در هم می کوبد. تویی و یک گذشته ی خیالی. و امان از مرورش که اعصابت را درگیر می‌کند. گذشته را قاب کردن و به دیوار ذهن کوبیدن، کار خطرناکی ست. اما مرورش انگاری نئشگی خاصی دارد. لامصب تله‌ی ناجوری ست! …»

این رمان، که اثر پنجم این نویسنده جوان است، موضوعی روانشناسانه و عاشقانه دارد، که با سبک و سیاقی جدید روایت می‌شود. تمام حوادث و اتفاقات داستان، از زبان خود شخصیت‌ها، و زاویه‌ی دید اول شخص بیان می‌شود.

در این رمان هر کدام از کاراکترها سعی دارند، موضوع مورد بحث داستان را باتوجه به چشم انداز و دیدگاه خودشان، روایت کنند. میس کال پایانی غیر منتظره و غافلگیر کننده دارد، و علت انتخاب نام میس کال، برای این رمان نیز به همین پایان غافلگیر کننده اش ارتباط دارد.

بنا به گفته‌ی نویسنده میس کال، در طی مذاکراتی که با یک انتشارات خارجی داشته، این رمان در حال حاضر، در حال گذراندن مراحل ترجمه از فارسی به انگلیسی است.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

«گاهی آدم توی گذشته اش گیر می‌کند. مثل یک کشتی پنچر شده، یا همان به گل نشسته!
گذشته ی لعنتی که موج خاطراتش وجودت را، قلبت را، ذهن ت را، و اصلاً بنیادت را، وحشیانه در هم می کوبد. تویی و یک گذشته ی خیالی. و امان از مرورش که اعصابت را درگیر می‌کند.
گذشته را قاب کردن و به دیوار ذهن کوبیدن، کار خطرناکی ست. اما مرورش انگاری نئشگی خاصی دارد.
لامصب تله‌ی ناجوری ست! …»

معجزات کوچک برای زنان
ספורת
بادبادک باز
ספורת
چهل سالگی
ספורת
لیورا
ספורת
تئوری عشق
ממוין
هشت و چهل و چهار
ספורת
بیوه کشی
ספורת
پابرهنگی های تبارم
ספורת
آسمان صورتی
ספורת
شاه بی شین
ספורת
روزی که من ایرانی-امریکایی شدم
ספורת
بی کرانگی
ספורת
زمان دیر گذر
ספורת
نام تمام مردگان یحیاست
ספורת
من دانای کل هستم
ספורת
بادبادک باز
ספורת
آخرین روز زمستان
ספורת
کتسبی بزرگ
ספורת
بر باد رفته
ספורת
جمعه را گذاشتم برای خودکشی
ספורת