اساس فرهنگ انسان را اندیشه ها تشکیل می دهند و به تعبیری فرهنگ، عبارت است از کلیه فعالیت ها و آثاری که انسان ها با اندیشه هایشان به وجود آورده اند.
شناخت درست و در نتیجه، رفتار و برخورد درست در زندگی اجتماعی و روابط انسانی، از اهمّیت فراوانی برخوردار است. کتاب «شناختْ درمانی: روان شناسی افسردگی» از دیوید بُرنْز، نظریه پرداز معاصر روان شناسی، حاصل تحقیق فشرده پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیای امریکا در زمینه «علل و درمان افسردگی» است که با طرح اجمالی نتایج حاصل از پژوهش های انجام شده، به خواننده امکان می دهد شخصا و با خودیاری، به درمان تألّمات روحی و روانی اش اقدام کند.
بر اساس تحقیقات انجام شده، فرد افسرده، خود را بازنده بی کفایتی می بیند که باید به حکم تقدیر، ناکامی و محدودیت و شکست را بپذیرد. افسردگی، حاصل اختلال فکری است. فرد افسرده، درباره خود و محیط و آینده اش برداشت منفی و شخصی دارد و مهم این است که این ذهنیت، نه تنها بر روحیه خود وی، بلکه بر روابطش با دیگران نیز تأثیر گذاشته، باعث کم رنگ شدن و حتّی قطع رابطه وی با جامعه می شود.
هسته اصلی بحث این کتاب ـ که مورد استقبال عمومی در سراسر جهان قرار گرفته و آن را ممتاز نموده ـ شیوه «شناخت درمانی» است که به جرئت می توان گفت نخستین اثر در این زمینه است که روش های آن را به مردم معرفی می کند.
شناختْ درمانی را می توان تکنولوژی سریعِ رسیدن به شادابی دانست و مفاهیم ساده ای دارد که می توانید یاد بگیرید و در مورد خودتان به کار ببرید.
دیوید برنز، نخستین اصل شناختْ درمانی را «شناخت و تفکرات» می داند. به این معنا که همه چیز، بستگی به زاویه دیدتان دارد. طرز تلقّی ها و باورهایتان بسیار تعیین کننده اند.
اصل دومِ شناخت درمانی این است که در شرایط افسردگی، افکار، تحت تأثیر یک منفی گرایی زورمند قرار می گیرد و تقریبا لازمه زندگی می شود.
اصل سومِ شناخت درمانی، به لحاظ فلسفی و درمانی، بسیار اهمّیت دارد که بدانیم این افکار منفی، بی پایه و اساس اند و افسردگی، ناشی از خطای ذهن است و ذاتی نیست ؛ بلکه از روی سادگی و اشتباه است. اغلب واکنش های احساسی، ناشی از فقدان عزّت نفس است. تصویر ذهنی مخدوش، به ذره بینی می ماند که کوچک ترین اشتباه و جزئی ترین عیب را چند برابر بزرگ کرده، آن را به حساب عیب شخصی می گذارد.
اساس فرهنگ انسان را اندیشه ها تشکیل می دهند و به تعبیری فرهنگ، عبارت است از کلیه فعالیت ها و آثاری که انسان ها با اندیشه هایشان به وجود آورده اند.
شناخت درست و در نتیجه، رفتار و برخورد درست در زندگی اجتماعی و روابط انسانی، از اهمّیت فراوانی برخوردار است. کتاب «شناختْ درمانی: روان شناسی افسردگی» از دیوید بُرنْز، نظریه پرداز معاصر روان شناسی، حاصل تحقیق فشرده پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیای امریکا در زمینه «علل و درمان افسردگی» است که با طرح اجمالی نتایج حاصل از پژوهش های انجام شده، به خواننده امکان می دهد شخصا و با خودیاری، به درمان تألّمات روحی و روانی اش اقدام کند.
بر اساس تحقیقات انجام شده، فرد افسرده، خود را بازنده بی کفایتی می بیند که باید به حکم تقدیر، ناکامی و محدودیت و شکست را بپذیرد. افسردگی، حاصل اختلال فکری است. فرد افسرده، درباره خود و محیط و آینده اش برداشت منفی و شخصی دارد و مهم این است که این ذهنیت، نه تنها بر روحیه خود وی، بلکه بر روابطش با دیگران نیز تأثیر گذاشته، باعث کم رنگ شدن و حتّی قطع رابطه وی با جامعه می شود.
هسته اصلی بحث این کتاب ـ که مورد استقبال عمومی در سراسر جهان قرار گرفته و آن را ممتاز نموده ـ شیوه «شناخت درمانی» است که به جرئت می توان گفت نخستین اثر در این زمینه است که روش های آن را به مردم معرفی می کند.
شناختْ درمانی را می توان تکنولوژی سریعِ رسیدن به شادابی دانست و مفاهیم ساده ای دارد که می توانید یاد بگیرید و در مورد خودتان به کار ببرید.
دیوید برنز، نخستین اصل شناختْ درمانی را «شناخت و تفکرات» می داند. به این معنا که همه چیز، بستگی به زاویه دیدتان دارد. طرز تلقّی ها و باورهایتان بسیار تعیین کننده اند.
اصل دومِ شناخت درمانی این است که در شرایط افسردگی، افکار، تحت تأثیر یک منفی گرایی زورمند قرار می گیرد و تقریبا لازمه زندگی می شود.
اصل سومِ شناخت درمانی، به لحاظ فلسفی و درمانی، بسیار اهمّیت دارد که بدانیم این افکار منفی، بی پایه و اساس اند و افسردگی، ناشی از خطای ذهن است و ذاتی نیست ؛ بلکه از روی سادگی و اشتباه است. اغلب واکنش های احساسی، ناشی از فقدان عزّت نفس است. تصویر ذهنی مخدوش، به ذره بینی می ماند که کوچک ترین اشتباه و جزئی ترین عیب را چند برابر بزرگ کرده، آن را به حساب عیب شخصی می گذارد.