Advanced Search
بایرامی, الناز
باغ فکر

هستی به سمت دیگر نگریست. بغض در گلویش نشست. امروز بهترین فرصت بود. حال او خراب بود و بین باور کردن و نکردن مانده بود و باید باور می‌کرد تا او را فراموش کند. باید از او دل می‌کند..

Telesme jodayi
BAY פרסית

هستی به سمت دیگر نگریست. بغض در گلویش نشست. امروز بهترین فرصت بود. حال او خراب بود و بین باور کردن و نکردن مانده بود و باید باور می‌کرد تا او را فراموش کند. باید از او دل می‌کند..