ضربان قلبش بیشتر شد. ناارام و گرفته تر از همه ی ماه گرفتگی های عمرش دستش را به پنجره زد و با لج و تخم گفت: -برت می گردونم، حتی اگه منتظرم نباشی، غیر از من محاله مال کس دیگه ای بشی.
ضربان قلبش بیشتر شد. ناارام و گرفته تر از همه ی ماه گرفتگی های عمرش دستش را به پنجره زد و با لج و تخم گفت: -برت می گردونم، حتی اگه منتظرم نباشی، غیر از من محاله مال کس دیگه ای بشی.