חיפוש מתקדם
اویس, سعید

"پرنده‌های قاصد" داستان جوانی به نام "آرش" است که در آخرین روزهای محکومیت خویش، در زندان سوئد، آن‌چه را که بر وی گذشته برای هم‌سلولی خود، کامران، حکایت می‌کند. پدر و مادر آرش از همان کودکی تبعیض نژادی را با همۀ وجود حس می‌کند و هرچه بزرگ‌تر می‌شود، این موضوع بیش از پیش آزارش می‌دهد. تا زمانی که به تحریک یکی از دوستان خود و تحت تاثیر موادمخدر، مغازه‌ای را به آتش کشیده و به زندان محکوم می‌شود. پس از این ماجرا، پدر وی از شدت غصه فوت کرده و مادرش به اختلال حواس و افسردگی دچار می‌شود. اکنون تنها آرزوی آرش، آزادی است و این که همراه مادر خود به ایران بازگردد. کتاب حاضر مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه است که نگارنده طی آن‌ها سعی داشته ظلمی را که در کشور سوئد بر مهاجران ایران روا می‌شود به تصویر بکشد. از جملۀ این داستان‌ها می‌توان به رد پا؛ نیمۀ پنهان؛ هفت‌سین؛ تنها، با خاطره‌ها؛ و به خاطر هیچ اشاره کرد.

لیورا
تن تنها
دستان
چاه بابل
سه تار
بهانه
اقتباس
شهر من گم شده است
OVI פרסית

"پرنده‌های قاصد" داستان جوانی به نام "آرش" است که در آخرین روزهای محکومیت خویش، در زندان سوئد، آن‌چه را که بر وی گذشته برای هم‌سلولی خود، کامران، حکایت می‌کند. پدر و مادر آرش از همان کودکی تبعیض نژادی را با همۀ وجود حس می‌کند و هرچه بزرگ‌تر می‌شود، این موضوع بیش از پیش آزارش می‌دهد. تا زمانی که به تحریک یکی از دوستان خود و تحت تاثیر موادمخدر، مغازه‌ای را به آتش کشیده و به زندان محکوم می‌شود. پس از این ماجرا، پدر وی از شدت غصه فوت کرده و مادرش به اختلال حواس و افسردگی دچار می‌شود. اکنون تنها آرزوی آرش، آزادی است و این که همراه مادر خود به ایران بازگردد. کتاب حاضر مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه است که نگارنده طی آن‌ها سعی داشته ظلمی را که در کشور سوئد بر مهاجران ایران روا می‌شود به تصویر بکشد. از جملۀ این داستان‌ها می‌توان به رد پا؛ نیمۀ پنهان؛ هفت‌سین؛ تنها، با خاطره‌ها؛ و به خاطر هیچ اشاره کرد.

چهل سالگی
ספורת
لیورا
ספורת
همسر پنهان
ספורת
گلف روی باروت
ספורת
رابو گل همیشه بهار
ספורת
تن تنها
ספורת
دستان
ספורת
چاه بابل
ספורת
بازی تقدیر
ספורת
سه تار
ספורת
هولا...هولا
ספורת
دلواپس کهرم
ספורת
ما این جا هستیم
ספורת
شام مهتاب
ספורת
بهانه
ספורת
رابینسون کروزوئه
ספורת
اقتباس
ספורת
زمان دیر گذر
ספורת
فرهاد، شیرین، مهمنه بانو وآب سر چشمه بیستون
מחזה
مورچه هایی که پدرم را خوردند