חיפוש מתקדם
تنهایی, وحیده
شادان

انتشارات شادان منتشر کرد: از هرکه بود حتی در خیالم سراغت را گرفتم اما انگار سهم من از تو نه با تو بودن که در خیالت غوطه خوردن است . میان صبح های هر روزه چه پاییز و چه بهار تفاوتی نمیبینم حتی اگر ظاهری متفاوت در بر داشته باشند من به نبودنت خو نگرفته ام هرچند که هزاران دلیل برایم بشماری و همه دست به دست هم بسپارند تا فاصله میان ما فرسنگ ها باقی بماند فراموش نکن اگر صبر کرده ام و منتظر مانده ام از چاره نداشت نبوده است اگر روزها را به ماه ماه ها را به سال دوخته ام و دیگران به چشم شیدا به من مینگرند از سر ناچاری نبوده است و من این را خود خواسته ام فراموش نکن .

یک سال شیدایی
TAN פרסית

انتشارات شادان منتشر کرد: از هرکه بود حتی در خیالم سراغت را گرفتم اما انگار سهم من از تو نه با تو بودن که در خیالت غوطه خوردن است . میان صبح های هر روزه چه پاییز و چه بهار تفاوتی نمیبینم حتی اگر ظاهری متفاوت در بر داشته باشند من به نبودنت خو نگرفته ام هرچند که هزاران دلیل برایم بشماری و همه دست به دست هم بسپارند تا فاصله میان ما فرسنگ ها باقی بماند فراموش نکن اگر صبر کرده ام و منتظر مانده ام از چاره نداشت نبوده است اگر روزها را به ماه ماه ها را به سال دوخته ام و دیگران به چشم شیدا به من مینگرند از سر ناچاری نبوده است و من این را خود خواسته ام فراموش نکن .