بهار شورانگیز و سرشار از لطافت است. شاید تجسّمی است پرشکوه از ذوق شاعران خوش قریحه. تابستان پرنعمت و حاصلخیز است، با یک زیبایی گستاخ، نافذ و مهاجم. زمستان پیری است تسلیبخش و پرتجربه. امّا من پاییز را و تنها پاییز را با شوری عاشقانه دوست دارم. پاییز در چشم من همچون عروسی است که با افسون طبیعت هر لحظه برهنه و برهنهتر میشود. مرد از خواندن این عبارات که در نظرش نه معنا و مفهومی هدفمند و منطقی داشت و نه گفتن و شنیدنش میان آنها سابقهای، تعجّب کرد. چند لحظه سرش را بالا گرفت و باز فکر کرد: منظور همسرش از نوشتن این عبارات چیست؟ به یاد آورد که آنها نه در پاییز با هم آشنا شده بودند و نه برپایی مراسم عقد و ازدواجشان در پاییز بود و خودش ندانست چرا این یادآوری، موج هراسی گنگ را در روحش پدید آورد.
بهار شورانگیز و سرشار از لطافت است. شاید تجسّمی است پرشکوه از ذوق شاعران خوش قریحه. تابستان پرنعمت و حاصلخیز است، با یک زیبایی گستاخ، نافذ و مهاجم. زمستان پیری است تسلیبخش و پرتجربه. امّا من پاییز را و تنها پاییز را با شوری عاشقانه دوست دارم. پاییز در چشم من همچون عروسی است که با افسون طبیعت هر لحظه برهنه و برهنهتر میشود. مرد از خواندن این عبارات که در نظرش نه معنا و مفهومی هدفمند و منطقی داشت و نه گفتن و شنیدنش میان آنها سابقهای، تعجّب کرد. چند لحظه سرش را بالا گرفت و باز فکر کرد: منظور همسرش از نوشتن این عبارات چیست؟ به یاد آورد که آنها نه در پاییز با هم آشنا شده بودند و نه برپایی مراسم عقد و ازدواجشان در پاییز بود و خودش ندانست چرا این یادآوری، موج هراسی گنگ را در روحش پدید آورد.