

بدانتر در این کتاب بررسیِ مکملبودن زن و مرد یا تضاد و جنگ میانِ آن دو را از جوامع اولیه، جوامع شکارچی و گردآورندهٔ خوراک آغاز میکند، از عصر پدرسالاریِ مطلق و جنگِ بین دو جنس میگوید تا احتضار و مرگ پدرسالاری، و میرسد به «جهشی سرگیجهآور» و آغازِ وضعیتی که او آن را وضعیتِ تشابه دوجنس مینامد. نویسنده در این کتاب انسانها را به تفکر درباره روابط میان مردان و زنان دعوت میکند و شکلهای مختلف این ارتباط را نشان میدهد. به عقیده نویسنده، امروزه برابری واقعی بین زنان و مردان الگوی هزارساله مکمل بودن را پایان بخشیده و الگوی جدیدی در پیش روی انسان در حال شکل گرفتن است به نام شباهت جنسها.
امروزه معنای کار زنان کاملا متفاوت است. شاید درست باشد که تعداد بسیاری از زنان تنها انگیزه اقتصادی دارند و حاضرند – برای تامین دومین دستمزد برای خانواده – هرکاری را بدون این که رضایت خاصی برایشان داشته باشد قبول کنند، اما شرایط آنان با شرایط مردانی که شغل مناسب ندارند فرقی ندارد. البته انگیزه زنان فقط اقتصادی نیست. در نقطه دیگر نردبان اجتماعی، زنان وظایف حرفه ای را به دو دلیل که در اول قرن مشاهده نمی شد انجام می دهند: کار برای آنان استقلال و شکوفایی شخصی – که در خانه به دست نمی آید – به همراه می آورد. در این مورد همانند مردان موفق، آنان دریافتند که دنیای خارج تنها صحنه ای است که در آن می توانند به اهداف خود برسند.
بدانتر در این کتاب بررسیِ مکملبودن زن و مرد یا تضاد و جنگ میانِ آن دو را از جوامع اولیه، جوامع شکارچی و گردآورندهٔ خوراک آغاز میکند، از عصر پدرسالاریِ مطلق و جنگِ بین دو جنس میگوید تا احتضار و مرگ پدرسالاری، و میرسد به «جهشی سرگیجهآور» و آغازِ وضعیتی که او آن را وضعیتِ تشابه دوجنس مینامد. نویسنده در این کتاب انسانها را به تفکر درباره روابط میان مردان و زنان دعوت میکند و شکلهای مختلف این ارتباط را نشان میدهد. به عقیده نویسنده، امروزه برابری واقعی بین زنان و مردان الگوی هزارساله مکمل بودن را پایان بخشیده و الگوی جدیدی در پیش روی انسان در حال شکل گرفتن است به نام شباهت جنسها.
امروزه معنای کار زنان کاملا متفاوت است. شاید درست باشد که تعداد بسیاری از زنان تنها انگیزه اقتصادی دارند و حاضرند – برای تامین دومین دستمزد برای خانواده – هرکاری را بدون این که رضایت خاصی برایشان داشته باشد قبول کنند، اما شرایط آنان با شرایط مردانی که شغل مناسب ندارند فرقی ندارد. البته انگیزه زنان فقط اقتصادی نیست. در نقطه دیگر نردبان اجتماعی، زنان وظایف حرفه ای را به دو دلیل که در اول قرن مشاهده نمی شد انجام می دهند: کار برای آنان استقلال و شکوفایی شخصی – که در خانه به دست نمی آید – به همراه می آورد. در این مورد همانند مردان موفق، آنان دریافتند که دنیای خارج تنها صحنه ای است که در آن می توانند به اهداف خود برسند.