חיפוש מתקדם
شهبال, شکوفه
آترینا

 مرواریدهای اشک دانه دانه از صدف چشمانش فرو ریختند. قبلا هم این جمله را بارها از شهاب شنیده و رنگ عوض کرده بود؛ ولی شنیدن آن از مهکام حس عجیبی داشت. باران اشک بی امان از چشمان زیبای شوکا می بارید. مهکام برگی دستمال کاغذی برداشت و به دستش داد. - هیش! گریه نکن عزیزم! می آم، خیلی زود. فقط یک کلمه، تو هم منو دو... شوکا دید جای درنگ نیست. باید مرد جوان را از عشق خود مطمئن می کرد. اشک ریزان سرش را تند تند بالا و پایین برد. شعله های رقصان عشق دو دلداده را گرم کرده بود.

مروارید
خیال عشق
اشک ماهی
عشق
اشک خدا
راز قلبم
پاییزان
راز مروارید
SHA פרסית

 مرواریدهای اشک دانه دانه از صدف چشمانش فرو ریختند. قبلا هم این جمله را بارها از شهاب شنیده و رنگ عوض کرده بود؛ ولی شنیدن آن از مهکام حس عجیبی داشت. باران اشک بی امان از چشمان زیبای شوکا می بارید. مهکام برگی دستمال کاغذی برداشت و به دستش داد. - هیش! گریه نکن عزیزم! می آم، خیلی زود. فقط یک کلمه، تو هم منو دو... شوکا دید جای درنگ نیست. باید مرد جوان را از عشق خود مطمئن می کرد. اشک ریزان سرش را تند تند بالا و پایین برد. شعله های رقصان عشق دو دلداده را گرم کرده بود.

اشک مهتاب
שירה
راز شب یلدا
ספורת
قصۀ عشق من
ספורת
مروارید
ספורת
حسی شبیه عشق
ספורת
خیال عشق
ספורת
عشق خاموش
ספורת
اشک ماهی
ספורת
راز قوهای شرقی
ספורת
اشک خونین
ספורת
گوهر یک دانه
ספורת
عشق
ספורת
توپ مروارید
ספורת
اشک مهتاب
ספורת
اشک خدا
ספורת
بابک، عشق، حماسه
ספורת
راز قلبم
ספורת
خلسه ی عشق
ספורת
پاییزان
ספורת
راز جنگل سبز
ספורת