חיפוש מתקדם
احسانی, آزاده
شقایق

پلک هایم را به هم فشردم و قطرات اشک از لابه لای مژه ها شره کرد… کی آنقدر اشک در چشمانم جمع شده بود؟ حرکت قطرات اشک را روی قوص گونه هایم حس کردم… و من کجا شنیده بودم که در خواب تمام حواس غیرفعال هستند؟

نمی دانم چقدر گذشت… چشمانم همچنان بسته بود و به صدای زوزه ی بی امان باد گوش می دادم…نمی دانستم چه ساعتی از شبانه روز است… نمی دانستم هوا تاریک است یا روشن شب است یا روز ؟

اشک ماهی
اشک خدا
سوگند
قهوه ترک
پاییزان
EHS פרסית .

پلک هایم را به هم فشردم و قطرات اشک از لابه لای مژه ها شره کرد… کی آنقدر اشک در چشمانم جمع شده بود؟ حرکت قطرات اشک را روی قوص گونه هایم حس کردم… و من کجا شنیده بودم که در خواب تمام حواس غیرفعال هستند؟

نمی دانم چقدر گذشت… چشمانم همچنان بسته بود و به صدای زوزه ی بی امان باد گوش می دادم…نمی دانستم چه ساعتی از شبانه روز است… نمی دانستم هوا تاریک است یا روشن شب است یا روز ؟

اشک مهتاب
שירה
توطئه روز رستاخیز
ספורת
اشک ماهی
ספורת
تقدیر بود
ספורת
اشک خونین
ספורת
عشق هرگز نمی میرد / بلندیهای بدگیر
ספורת
اشک مهتاب
ספורת
اشک خدا
ספורת
سوگند
ספורת
قهوه ترک
ספורת
آنسوی مرز عشق
ספורת
رقص شعله ها
ספורת
عشق در سال های فقر
ספורת
قهوه ای که سرد شد
ספורת
اینجا آسمانش آبی است
ספורת
راز مروارید
ספורת
روز هزار ساعت دارد
ספורת
دیر رسیدن بد تر از هر گز نرسیدن است
ספורת
پویا مهربان است
ילדים
پویا منظم است
ילדים