Advanced Search
فولادی, مریم
برکه خورشید

شنبه بود. نانه گفت می‌رود کنیسای ملایعقوب. من هم هوا برم داشت بروم سر مزار کمال‌الدین اسماعیل. دیوار به دیوار کنیساست. شعرهایش را گاهی برایم می‌خواندی. صبحانه خورده و نخورده راه افتادیم. تمام کوچه پس‌ کوچه‌های جویباره را قدم زدیم. هوای صبحگاه حالمان را جا آورد. بعد نانه رفت داخل کنیسا و من هم همان‌جا کنار دیوار و از لای میله‌ها، به سنگ قبر شاعر خیره شدم. یاد روزی افتادم که شال و کلاه کردیم و آمدیم همین‌جا، یک دستم میله را چسبیده بود و پیشانی‌ام را همان‌طور چسبانده بودم به میله‌های عمودی و زل زده بودم به سنگ قبر. دستت را گذاشتی روی دستم و نگاهم کردی... به رویم لبخند زدی و گفتی: - مها تو تنها نقطه دوست داشتنی زندگی منی!

DIVARE BEHESHT
AYDA
ENTEKHAB
khaen
قهوه ترک
Na gofteh ha
sHOFAR
FOO פרסית

شنبه بود. نانه گفت می‌رود کنیسای ملایعقوب. من هم هوا برم داشت بروم سر مزار کمال‌الدین اسماعیل. دیوار به دیوار کنیساست. شعرهایش را گاهی برایم می‌خواندی. صبحانه خورده و نخورده راه افتادیم. تمام کوچه پس‌ کوچه‌های جویباره را قدم زدیم. هوای صبحگاه حالمان را جا آورد. بعد نانه رفت داخل کنیسا و من هم همان‌جا کنار دیوار و از لای میله‌ها، به سنگ قبر شاعر خیره شدم. یاد روزی افتادم که شال و کلاه کردیم و آمدیم همین‌جا، یک دستم میله را چسبیده بود و پیشانی‌ام را همان‌طور چسبانده بودم به میله‌های عمودی و زل زده بودم به سنگ قبر. دستت را گذاشتی روی دستم و نگاهم کردی... به رویم لبخند زدی و گفتی: - مها تو تنها نقطه دوست داشتنی زندگی منی!

KASH MANHAM YEK YAHOODI BOODAM
Fiction
تقدیر بود
Fiction
سبوهای تشنه و سنگ
Play
DIVARE BEHESHT
Fiction
AYDA
Fiction
ENTEKHAB
Fiction
khaen
Fiction
یار قدیمی
Fiction
سوگند
Fiction
سورمه سنگ
Fiction
قهوه ترک
Fiction
Hamnava ba taranehaye deltangi
Fiction
Az eshgh gorizanam
Fiction
Na gofteh ha
Fiction
رقص شعله ها
Fiction
Vaghti baran mibarad
Fiction
Rah toolani bood az eshgh harf zadim
Fiction
غزل واره های دلم
Fiction
رقصنده با تاریکی
Fiction
فراموشت خواهم کرد
Fiction