Advanced Search
قدیری, محرابه سادات
Nashre Ali

از اون همه نزدیکی، از اینکه عطرم می‌پیچید تو بینی‌ش و نفسم می‌خورد تو صورتش جا خورده‌بود. شاید هم توقع نداشت اون‌قدر یخی و طلبکار بپرسم چرا برگشته، من اما تو اون لحظه از خودم عصبانی بودم. بودنش منو زجر می‌داد. حس خودم منو زجر می‌داد. اینکه نمی‌تونستم از کنارش بگذرم، اینکه بعد این همه سال هنوز دلم با دیدنش می‌لرزید و به خودم نمی‌تونستم دروغ بگم، عصبی‌م کرد. از خودم عصبانی بودم که با ابروهای گره‌ شده زل زده بودم تو چشم‌هاش و ازش می‌پرسیدم چرا اونجاست. نفس‌هام از سر کلافگی، از سر درموندگی به شماره افتاد.

SAHM-E MAN
Chatre khis
Ba to ta behesht
Soofi
Zarabane tanhayi
روز را بلند تر می خواهم
GHA פרסית

از اون همه نزدیکی، از اینکه عطرم می‌پیچید تو بینی‌ش و نفسم می‌خورد تو صورتش جا خورده‌بود. شاید هم توقع نداشت اون‌قدر یخی و طلبکار بپرسم چرا برگشته، من اما تو اون لحظه از خودم عصبانی بودم. بودنش منو زجر می‌داد. حس خودم منو زجر می‌داد. اینکه نمی‌تونستم از کنارش بگذرم، اینکه بعد این همه سال هنوز دلم با دیدنش می‌لرزید و به خودم نمی‌تونستم دروغ بگم، عصبی‌م کرد. از خودم عصبانی بودم که با ابروهای گره‌ شده زل زده بودم تو چشم‌هاش و ازش می‌پرسیدم چرا اونجاست. نفس‌هام از سر کلافگی، از سر درموندگی به شماره افتاد.

KASH MANHAM YEK YAHOODI BOODAM
Fiction
JANG DAR ROUZ-E BAKHSHAYESH
Sorted
SAHM-E MAN
Fiction
Chatre khis
Fiction
Engare khodam nistam
Ba to ta behesht
Fiction
Soofi
Fiction
Panjomin fasle sal
Fiction
Zarabane tanhayi
Fiction
ماکارونی هفت رنگ
Fiction
شاید خدا گم شد !
Fiction
غزل واره های دلم
Fiction
خودم می خوانم
Sorted
دست هایت را به من بده
Fiction
رقصنده با تاریکی
Fiction
خاکستری در باد
Fiction
روز هزار ساعت دارد
Fiction
متولد ماه جغد
Fiction
مجنونت ماندم
Fiction
صفر بهتر از هیچ است
Fiction