Advanced Search
حسن زاده, سمیرا
Nashre Ali

انگشت اشاره‌ام را روی قلبش می‌گذارم، یک قلب روی همان قسمت با انگشتم می‌کشم. سپس با درد و لحنی کش‌دار می‌گویم:
- من شرع این ازدواج رو علاوه بر اون خطبه، تو اینجا هم می‌بینم، تو اینجایی که نه مال من سرجاشه و نه مال اون! من نسبت اون با خودم رو انکار نکردم. جون به جونمم کنن انکار نمی‌کنم، من هیچ‌وقت واقعیت این ازدواج رو کتمان نمی‌کنم مهران... هر چقدر هم عقلم بگه نه، هر چقدر هم کینه و خشم و عصبانیتم بگه نه، هر چقدر هم دلم زخمش رو نشونم بده و بگه نه، شرف و غیرتم نمی‌ذاره که به نه گفتن‌های اونا پا بدم. من غیرتم اینو اجازه نمی‌ده مهران! اجازه‌ی این رو نمی‌ده که به زنِ خودم حتی تو خلوت خودم بگم زنم نیست. اگه مال من نیست پس مال کیه! من شرفم رو به هیچ چیز نمی‌فروشم، حتی به خواسته‌های عقل و دل خودم ...

مجنونت ماندم
HAS פרסית

انگشت اشاره‌ام را روی قلبش می‌گذارم، یک قلب روی همان قسمت با انگشتم می‌کشم. سپس با درد و لحنی کش‌دار می‌گویم:
- من شرع این ازدواج رو علاوه بر اون خطبه، تو اینجا هم می‌بینم، تو اینجایی که نه مال من سرجاشه و نه مال اون! من نسبت اون با خودم رو انکار نکردم. جون به جونمم کنن انکار نمی‌کنم، من هیچ‌وقت واقعیت این ازدواج رو کتمان نمی‌کنم مهران... هر چقدر هم عقلم بگه نه، هر چقدر هم کینه و خشم و عصبانیتم بگه نه، هر چقدر هم دلم زخمش رو نشونم بده و بگه نه، شرف و غیرتم نمی‌ذاره که به نه گفتن‌های اونا پا بدم. من غیرتم اینو اجازه نمی‌ده مهران! اجازه‌ی این رو نمی‌ده که به زنِ خودم حتی تو خلوت خودم بگم زنم نیست. اگه مال من نیست پس مال کیه! من شرفم رو به هیچ چیز نمی‌فروشم، حتی به خواسته‌های عقل و دل خودم ...