חיפוש מתקדם
پنجره
ا

در زمان های قدیم کشاورز فقیری زندگی می کرد که بچه های زیادی داشت و نمی توانست برای بچه هایش غذا و لباس کافی فراهم کند. همه بچه های او زیبا بودند اما زیباتر و دوست داشتنی تر از همه ، کوچک ترین دخترش بود. عصر یک روز پاییزی که برگ درخت ها در حال ریختن بود و هوای بیرون خیلی درهم و برهم و تاریک بود و باران می بارید و باد می وزید، ناگهان دیوارهای کلبه لرزیدند. خانواده کشاورز دور آتش نشسته بودند و هر کس مشغول کاری بود که ناگهان صدایی شنیدند. کسی سه ضربه به شیشه پنجره زد. کشاورز رفت بیرون تا ببیند کیست و وقتی در را باز کرد، دید خرس سفید و بزرگی بیرون ایستاده است. 

کتاب های مرتبط با افسانه های مردم نروژ

تقابل
اوپال
افسانه های مردم نروژ
AFS נוער פרסית

در زمان های قدیم کشاورز فقیری زندگی می کرد که بچه های زیادی داشت و نمی توانست برای بچه هایش غذا و لباس کافی فراهم کند. همه بچه های او زیبا بودند اما زیباتر و دوست داشتنی تر از همه ، کوچک ترین دخترش بود. عصر یک روز پاییزی که برگ درخت ها در حال ریختن بود و هوای بیرون خیلی درهم و برهم و تاریک بود و باران می بارید و باد می وزید، ناگهان دیوارهای کلبه لرزیدند. خانواده کشاورز دور آتش نشسته بودند و هر کس مشغول کاری بود که ناگهان صدایی شنیدند. کسی سه ضربه به شیشه پنجره زد. کشاورز رفت بیرون تا ببیند کیست و وقتی در را باز کرد، دید خرس سفید و بزرگی بیرون ایستاده است. 

کتاب های مرتبط با افسانه های مردم نروژ

یک شاخه گل سرخ برای غمم
ספורת
افسانه های آذربایجان
ספורת
ما بچه های کوچه
ספורת
سایه های فریب
ספורת
راهنمای خانواده برای درمان های طبیعی
ממוין
افسانه ها و متل های کردی
ספורת
فصل میوه های نارنجی
ספורת
شیشه های دودی
ספורת
هم نوا با ترانه های دلتنگی
ספורת
اگر نرفته بودی
ספורת
بگذار عاشقت باشم
ספורת
زیر سایه ی درخت توت
ספורת
تقابل
ספורת
اوپال
ספורת
افسانه های مردم روسیه
ספורת
افسانه های مردم ولز
ספורת
افسانه های مردم قطب شمال
ספורת
پاداش کلوخ انداز
ילדים
چهل گیسو طلا
ספורת
آرام جانم
ספורת