Advanced Search
خیری, آزیتا
Nashre Ali

در نظر او عبادت همان بود که پیران انجام میداد. شبی و نصفه شبی که ماه کامل نبود او را با یک دست لباس یک لا قبای سفید می فرستاد قبرستان کهنه و میخواست استخوانهای چوب شده گوسفند را پای قبر مرده تازه در گذشته آبادی چال کند. میگفت عذاب نکیر و منکر را کم میکند و او ترسیده و لرزان و گریان با دست هایی که جان نداشتند زمین را بکنند، با همان استخوان های چوب شده  به خاک میزد و بعد وحشت زده از قبری که گوشه اش باز شده بود گریان و لرزان به سوی کوره ای راه باریک جلوی قبرستان میدید و همه این وقت ها «او » هم بود. همپایش میدوید و گلبانو حتی صدای نفس ها یش را میشنید . گاهی هم برمیگشت و مین قدم های تندش نگاهش میکرد. اصلا به خاطر همین لغزش گاه و بی گاه نگاهش به سوی خلوت و پرت بود که اسم «گلی جنی» رویش ماند. غافل از اینکه گلبانو « او » را میدید و بقیه نه فقط گلبانو!

GHALB-E GERYAN
Sayehaye farib
Sarkesh
Beh khiyalam...
Shabe mah
Tabe divanegi
Taghabol
ویلان
برزخ
Fasle mivehaye naranji
KHE פרסית

در نظر او عبادت همان بود که پیران انجام میداد. شبی و نصفه شبی که ماه کامل نبود او را با یک دست لباس یک لا قبای سفید می فرستاد قبرستان کهنه و میخواست استخوانهای چوب شده گوسفند را پای قبر مرده تازه در گذشته آبادی چال کند. میگفت عذاب نکیر و منکر را کم میکند و او ترسیده و لرزان و گریان با دست هایی که جان نداشتند زمین را بکنند، با همان استخوان های چوب شده  به خاک میزد و بعد وحشت زده از قبری که گوشه اش باز شده بود گریان و لرزان به سوی کوره ای راه باریک جلوی قبرستان میدید و همه این وقت ها «او » هم بود. همپایش میدوید و گلبانو حتی صدای نفس ها یش را میشنید . گاهی هم برمیگشت و مین قدم های تندش نگاهش میکرد. اصلا به خاطر همین لغزش گاه و بی گاه نگاهش به سوی خلوت و پرت بود که اسم «گلی جنی» رویش ماند. غافل از اینکه گلبانو « او » را میدید و بقیه نه فقط گلبانو!

BEHTARIN NAGHSHEHAYE HESAB SHODEH
Fiction
GHALB-E GERYAN
Fiction
Sayehaye farib
Fiction
Sarkesh
Fiction
شیشه های دودی
Fiction
Hamnava ba taranehaye deltangi
Fiction
Az eshgh gorizanam
Fiction
Beh khiyalam...
Fiction
Agar narafteh boodi
Fiction
Shabe mah
Fiction
Tabe divanegi
Fiction
Zire sayedarakhte toot
Fiction
Taghabol
Fiction
ویلان
Fiction
غزل واره های دلم
Fiction
برزخ
Fiction
بی سرزمین
Fiction
فراموشت خواهم کرد
Fiction
پاداش کلوخ انداز
Children
تو امیدم باش
Fiction