معرفی کوتاه:"حسنخان قوامالدوله" والی کرمان در زمان فتحعلیشاه قاجار، مرد مقتدری بود و به قساوت و بیرحمی شهرت داشت. مجازاتهای شدید و بیرحمانۀ او، چه در کرمان و چه در سایر ایالات و ولایاتی که حکومت میکرد، شهرت داشت و به هر محلی که ماموریت مییافت، مردم آن سامان از وحشت و اضطراب خواب راحت نداشتند. او سه زن داشت و در میان آنان "عالیه" خانم سوگلی حرم بود. روزی عالیه هنگام گردش در باغ، یکی از پیشخدمتهای مخصوص قوامالدوله با نام "ارسلان" را دید و دلباختۀ وی گردید. او برای دست یافتن به ارسلان به هرکاری دست زد، از جمله این که نامزد وی "حمیده" را با ترفندی نزد خود به کار گماشت و در فرصتی مناسب او را به داخل چاهی انداخت؛ غافل از این که "حوریه" شاهد تمام ماجرا بوده است. حوریه که خود دلباختۀ ارسلان بود وقتی از موضوع علاقۀ عالیه به ارسلان آگاه شد تمام سعی خویش را به کار برد. تا توجه ارسلان را به خود جلب کند و در این کار موفق شد. او در ظاهر پیامرسان میان عالیه و ارسلان بود در حالی که در خفا با ارسلان نرد عشق میبافت. کتاب حاضر حاوی داستانی تاریخی است.
معرفی کوتاه:"حسنخان قوامالدوله" والی کرمان در زمان فتحعلیشاه قاجار، مرد مقتدری بود و به قساوت و بیرحمی شهرت داشت. مجازاتهای شدید و بیرحمانۀ او، چه در کرمان و چه در سایر ایالات و ولایاتی که حکومت میکرد، شهرت داشت و به هر محلی که ماموریت مییافت، مردم آن سامان از وحشت و اضطراب خواب راحت نداشتند. او سه زن داشت و در میان آنان "عالیه" خانم سوگلی حرم بود. روزی عالیه هنگام گردش در باغ، یکی از پیشخدمتهای مخصوص قوامالدوله با نام "ارسلان" را دید و دلباختۀ وی گردید. او برای دست یافتن به ارسلان به هرکاری دست زد، از جمله این که نامزد وی "حمیده" را با ترفندی نزد خود به کار گماشت و در فرصتی مناسب او را به داخل چاهی انداخت؛ غافل از این که "حوریه" شاهد تمام ماجرا بوده است. حوریه که خود دلباختۀ ارسلان بود وقتی از موضوع علاقۀ عالیه به ارسلان آگاه شد تمام سعی خویش را به کار برد. تا توجه ارسلان را به خود جلب کند و در این کار موفق شد. او در ظاهر پیامرسان میان عالیه و ارسلان بود در حالی که در خفا با ارسلان نرد عشق میبافت. کتاب حاضر حاوی داستانی تاریخی است.