Advanced Search
کلانتری, اعظم
Nashre Ali

-اصل حرف رو بی پس و پیش بگو عمو، حاشیه رفتن تو کار پسر هدایت خان نیست.
هاشم با شنیدن نام برادر بزرگش و زمین هایی که از دستش رفته بود، دندان روی دندان سایید و گفت:
-زنت رو بفرست بره دیارش و یه زن اهل بگیر تا صدا و حرف مردم بخوابه، اینم مخلص حرفام، بی حاشیه.
روبروی برادرزاده ی ارشدش ایستاد و چشم در چشمش گفت:
- بد می تازی پسر، اسبت یه جا نفسش می بره!...
آرش سکوت کرد، هاشم با همان ناراحتی مضاعف از عمارت خارج شد و رفت.
مشت آرش روی دیوار نشست و نفس در سینه اش حبس شد.
-چه کردی بامن و خودت...
زمزمه های پر اخم و غمش، جز به گوش خدا نمی رسید.
هنوز حرف ها مانده بود، هنوز نمک نشستن به زخم ها مانده بود.

Tabe divanegi
Taghabol
Telesme jodayi
ویلان
روژین
حرف آخر
Yaghmaye bahar
פרסית KAL

-اصل حرف رو بی پس و پیش بگو عمو، حاشیه رفتن تو کار پسر هدایت خان نیست.
هاشم با شنیدن نام برادر بزرگش و زمین هایی که از دستش رفته بود، دندان روی دندان سایید و گفت:
-زنت رو بفرست بره دیارش و یه زن اهل بگیر تا صدا و حرف مردم بخوابه، اینم مخلص حرفام، بی حاشیه.
روبروی برادرزاده ی ارشدش ایستاد و چشم در چشمش گفت:
- بد می تازی پسر، اسبت یه جا نفسش می بره!...
آرش سکوت کرد، هاشم با همان ناراحتی مضاعف از عمارت خارج شد و رفت.
مشت آرش روی دیوار نشست و نفس در سینه اش حبس شد.
-چه کردی بامن و خودت...
زمزمه های پر اخم و غمش، جز به گوش خدا نمی رسید.
هنوز حرف ها مانده بود، هنوز نمک نشستن به زخم ها مانده بود.

ASHEGHE CHESHMATAM HANOOZ
Fiction
تقدیر بود
Fiction
Chand satre zendegi
Fiction
Hamnava ba taranehaye deltangi
Fiction
Taame talkhe sokoot
Fiction
Az eshgh gorizanam
Fiction
رقص شعله ها
Fiction
Tabe divanegi
Fiction
Taghabol
Fiction
Telesme jodayi
Fiction
Rah toolani bood az eshgh harf zadim
Fiction
ویلان
Fiction
غزل واره های دلم
Fiction
روژین
Fiction
حرف آخر
Fiction
بی سرزمین
Fiction
قانون نانوشته
Fiction
فراموشت خواهم کرد
Fiction
من زنی انگلیسی بوده ام
Fiction
تو امیدم باش
Fiction