חיפוש מתקדם
حسنی, بهاره
شقایق

باتکان هواپیما از خواب پریدم و کتاب روی پاهایم سر خورد و کف هواپیما افتاد!

خم شدم تا آن را بردارم … ولی کسی که کنار من نشسته بود سریعتر از من خم شد و کتاب را که تقریبا زیر پای خودش افتاده بود برداشت و به دستم داد!

سرم را بلند کردم و با لبخندی از چهره ی جوان و خنده رویش تشکر کردم!

وقتی که من سوار شدم هنوز صندلی کناری من خالی بود!

من تقریبا اولین مسافری بودم که سوار شده بودم و خسته و خواب آلود … همان لحظات اول خوابم برده بود و متوجه نشده بودم که چه زمانی صندلی کناریم پر شده است!

مرسی … کتاب را جلوی چشمانش گرفت و جلدش را نگاه کرد و با لبخندی دوباره و به فارسی غلیظ و با لهجه ایی گفت :

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم …

شب پره ها
صبور
برزخ
پاییزان
سنت شکن
نا گفته ها
פרסית HAS

باتکان هواپیما از خواب پریدم و کتاب روی پاهایم سر خورد و کف هواپیما افتاد!

خم شدم تا آن را بردارم … ولی کسی که کنار من نشسته بود سریعتر از من خم شد و کتاب را که تقریبا زیر پای خودش افتاده بود برداشت و به دستم داد!

سرم را بلند کردم و با لبخندی از چهره ی جوان و خنده رویش تشکر کردم!

وقتی که من سوار شدم هنوز صندلی کناری من خالی بود!

من تقریبا اولین مسافری بودم که سوار شده بودم و خسته و خواب آلود … همان لحظات اول خوابم برده بود و متوجه نشده بودم که چه زمانی صندلی کناریم پر شده است!

مرسی … کتاب را جلوی چشمانش گرفت و جلدش را نگاه کرد و با لبخندی دوباره و به فارسی غلیظ و با لهجه ایی گفت :

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم …

امانت بی قرار
ספורת
شب پره ها
ספורת
هم نوا با ترانه های دلتنگی
ספורת
ارتباط نامربوط
ספורת
از عشق گریزانم...
ספורת
صبور
ספורת
اگر نرفته بودی
ספורת
رقص شعله ها
ספורת
زیر سایه ی درخت توت
ספורת
پابه پای تو می میرم
ספורת
جنوب از شمال
ספורת
دوران بی مهری
ספורת
غزل واره های دلم
ספורת
برزخ
ספורת
سقف کاغذی
ספורת
پاییزان
ספורת
رقصنده با تاریکی
ספורת
رویای آبی
ספורת
سنت شکن
ספורת
آسمان دیشب ، آسمان امشب
ספורת